به موسیقی گوش میکنم.
و هنگامیکه موسیقی میشنوم بیاد تو میافتم.
مادر!
و به صورتش نگاه میکنم، به دستهایش، و میگریم.
و وقتی که میگریم، سیاهی را اشک میریزم.
میخواهم تنها باشم.
خودم را کودکی احساس میکنم، فقط به مادر نیاز دارم.
میخواهم با او تماس بگیرم و به او نگاه کنم و بگریم.
و در این روزها کسی را نمی یابم که بخواهد با من باشد.
۲۰۱۸ | سیمون درویش | سوریه