من با دستانی خالی آمدهام.
ولی چیزهای بسیاری با خود آوردهام.
من گرمی را با خود آوردهام.
من عشق و وفاداری را با خود آوردهام.
از بلوچستان فقر و تنگدستی ۶۰۰۰ کیلومتر دورتر را با خود آوردهام.
بیرحمی را با خود آوردهام. تا انسانهای وطنم روزی طعم رحم را بچشند.
بهمین خاطر آنها را با خود آوردهام.
من رؤیاهائی را با خود آوردهام از انسانهائی که دیگر زنده نیستند. کوشش آنها،
امید آنها، احساسات آنها.
شش فرزند را با خود آوردهام، و همسر عزیزم.
من لباسهای دستدوزم را برتن داشتم، وقتیکه آمدم.
من دوست میداشتم آزادی را با خود بیآورم، ولی در بلوچستان وجود نداشت.
۲۰۱۹ | سمیعالله بلوچ | پاکستان