تکی‌ای همبرگر را در آشپزخانه یافتم.
آنرا برداشته و به دندان گرفتم.
نوعی احساس خوشبختی به من دست داد.
به طرف دیگر نگاه کردم،
چشمم به نوتلا افتاد.
ناگهان بخاطرم آمد، که در واقع قصد داشتم رژیم بگیرم.
این تعارض – شکلات یا لاغری – کشمکشی را در درونم براه میاندازد.