من تنها هستم ـ تنها در غربت.
تنها، جائی که هیچکس با من نیست.
احساس بدی دارم ـ بد، بخاطر اینکه کسی در کنارم نیست.
نگاههای ناآشنائی را میبینم - نگاههائی که به من حمله میکنند.
دوستانی را میبینم - دوستانی که ایکاش منهم داشتم.
پسران زیبائی را میبینم - پسرانی که خیلی دلم میخواست با آنها صحبت کنم.
مشاهده خوشبختی آنها مرا زخمی میکند.