یک چیزی هست که به من آزادی میده
و یک چیزی که اون را از من میگیره.
وقتی که صدای زنگ تفریح را میشنوم،
احساس آزادی و شادی میکنم.
وقتی صدای معلمم را میشنوم،
که به من مشق شب میده،
احساسش مثل اینه که بهت دستبند میزنند.
من سعی میکنم از غم دوری کنم،
و تصور میکنم که پرواز میکنم،
مثل یک تکه ابر.