با یه قامتی شکسته
با نگاهی مات و خسته
یه وقت هایی هست که می بینی خودتی و خودت
دوست داری همدرد نداری
عشق داری اما تکیه گاه نداری
مثل همیشه
همه چی داری و هیچ چیز نداری !
کی حرف منو می فهمه ؟
کی درد منو میدونه؟
پشت پرده ی اشک چشم
کی راز منو می دونه؟ 

این شعر برنده جایزه شده است