زمان. فضا. زمان. شب.
نقطه. مکان. تنش سطوح.
سطح آب. نفس کشیدن.
بیرون می‌روم. خیابان. مترو. دانشگاه.
درسگفتار. کلام. صندلی‌های سرد.
مترو. خیابان. خواب.

خواب وسوسه‌ات می‌کند، خواب در آغوش می‌گیردت.
وقتی دیگر خواب نیست، چای در آغوش‌ات می‌کشد.
بیدار می‌شوم. خورشید غروب می‌کند.

محصور در باد. باد در بیرون.
راه را بلدم، اما منطقه را نمی‌شناسم.
فقط مسیری بر نقشه در گوشی هوشمند:
خیابان، مترو، دانشگاه، مترو، خیابان، خواب.

فکرهایی در سر. به فروشگاه رفتم .
مواد غذایی خریدم، فکرها را پشت سرم جا گذاشتم.
خوراکی برای تن خود خریدم،
هر چه را در من بود پشت سر جا گذاشتم.

خواب. آشنایان. سطح آب.
احوالپرسی کوتاه، باید اعترافی بکنم:
دیگر بیدار نمی‌شوم. دیگر راهی نیست،
و خورشید را نمی‌توان از ژرفا دید.

ترجمه علی عبداللهی