فریادمان به هم نزد از خواب مردمان
دنیا که در مقابل کابوس ساکت است
بودا کجاست گریه کند تا به حالمان
ما مرده و مناره و ناقوس ساکت است
وقتی زمام کار مملکتی را فروختند
بر دشمنان رذل قسمخورده ی زنان
چیزی به غیر از آهن بی خاصیت نبود
تندیس چهل وچندمتری آزادی جهان
بر دزدها تصرف ده، کار ساده ای ست
داده مسیر دهکده را کدخدا نشان
وقتی ز خون مردم مظلوم کدخدا
یک فرش سرخ پهن کند زیر پایشان
ما را ز تیغ تیغبهدستان هراس نیست
جنگل همیشه در خطر تیغ اره است
ما سالهاست داخل خون، سبز مانده ایم
در قلب شرق، خون، سخنی روزمره است
شب را مدام صبح به آخر رسانده است
پس آسمان سیاه نمی ماند این چنین
ای تشنگان خون برادر حذر کنید
یوسف درون چاه نمی ماند این چنین
معنای آیه آیه ی وحشت شماستید
فرقی نمی کند که چه تفسیرتانکنند
نه کشتههای حادثه کمتر نمیشوند
گر راویان حادثه تطهیرتان کنند