موج انفجار جنگ
پرتاب‌ام کرد
به دیاری غریب
من درختی‌ام ریشه‌‌کن شده،
و اکنون آرام و تبعیدی به گلدانی تنگ
می‌پژمرم و می‌پوسم.

پیوسته امید دارم که دیگربار در میهن بکارندم،
پس چرا اکنون اینجایم، در این دیار بیگانه؟

شاید برای آنکه باد شاخه‌هامان را به هم بپیوندد
و درختی نو بار گیرد؟
چگونه می‌توانم به خانه بازگردم،
تا وقتی هنوز تجربه‌ی جوانه‌زدن را از سر نگذرانده‌ام؟

ترجمه علی عبداللهی