آمدم پیشت با کلی رنج و درد
گذاشتی بر َغمم تو مرهم و حل
ز دور ِ من هر آنچه بودم و هستم ، هستم
تو دادی بر من این پر پروازم
گرفتی مرا به آغوشت با روی باز
دادی بر من اینه گمشده در درد و هجران
گرچه نیستم من ز وجودت
خواهم که شوم افتخارت
حال که دورم ز وطن
باشد که باشی تو خانه امیدم