اگر صحنه‌ای شاعرانه ارزانی‌ام کنند،
و زبانی بلند و گیسوانی بور،
آن‌گاه به‌مانند خروسی پرافاده، راه خواهم رفت.
اگر گذرنامه‌ی قرمز به من ارزانی کنند،
اندیشه‌هایم برق خواهد زد.
عکس‌های قدیمی‌ام نیز همچنان خواهند خندید.
از خود می‌پرسم، آیا به‌راستی می‌توان بی‌‌ترسِ بازداشت
سطرهای انقلابی نوشت؟
بدون کتابچه‌ی صورتحساب کمک‌های برنامه‌ی جهانی غذا؟
آیا هنوز هم کماکان می‌توانم شاعر خوبی باشم؟
صحنه‌ای که در ذهن دارم، همیشه جایی ورای قانون خواهد بود.

ترجمه به فارسی علی عبداللهی