راهنمای قصهی من تولستوی بود
که آرزوی یک "بیسیکلت"[1] داشت.
لِف تولستوی ۷۰ سال آزگار
در اشتیاق چشیدن لذت دوچرخهسواری بود.
پس من چشم به راهِ چه هستم؟
چشمانتظار "دوچرخه"[2] ی خودم!
اما نه، من بیراهنما هم میتوانم سرکنم.
من رهرو هستم.
چشمپوشی از لذت دوچرخهسواری
برای من هیچ دشوار و گران نیست.
ترجمه علی عبداللهی
[1] در متن اصلی کلمه به زبان ترکی و به معنای دوچرخه .
[2] در متن اصلی همان کلمه به زبان کردی و (فارسی)